فانوس دانشمند



امروز بعد از راه انداختن کار یک مشتری محترمی که اصرار داشت برگ پرداخت های بیمه برای هر ماه یک شناسه و مهلت پرداخت جداگانه داشت ، 

در حال جمع و جور کردن برگه های روی میز و پرینتر بودم که به صورت اتفاقی دو تا از اقوام دور رو که در حال عبور و رفتن به سمت بازارچه بودن دیدم .

سلام و علیک از پشت شیشه باعث شد که بیان داخل و یک احوالپرسی اساسی و تبریک از نزدیک بگن.

به رسم ادب تعارفی زدم جهت پذیرایی در منزل ، و جواب دادن که الان بی وقته و سر فرصت مزاحم میشیم! الان اومدیم از بازارچه خرید کنیم

خداحافظی کردن و رفتن و من متوجه برگشتشون از بازارچه نشدم . اما شاید 10 دقیقه یا بیشتر و کمتر دیدم اومدن کافی نت!!! داشتم فکر میکردم که اینا چه کاری میتونن داشته باشن که برگشتن؟! شاید به گرفتن بیمه تامین اجتماعی و اینترنتی شدن برگ پرداخت و . ربط داشته باشه! 

اومدن داخل و اینطور شروع کردن :

- ببخشید که ما دوباره مزاحم شدیم!

- برات یک پیشنهاد داشتیم و میخواستیم نظرت و بدونیم!

> من در این فکر بودم که چه پیشنهادی هست ؟ احتمال دادم که درباره کافی نت باشه! ولی

- نظرت راجع به پسر ایشون چیه؟

> من واقعا غافلگیر شدم ! از دوجهت که هم احتمالم اشتباه بود و هم اینکه یکباره گفتن چنین پیشنهادی برام غیر قابل انتظار بود!

دیگه من نمیدونستم چی بگم . فقط از اون لحظه و اون برخوردهایی که اتفاق افتاده بود خنده ام گرفته بود. :-))

خیلی راحت و خودمونی ولی رسما از من خواستگاری شد!!!

چیزی که شاید خیلی ها دنبال کلی مقدمه و موخره براش هستن و با کلی کلاس و غرور و انگار میخوان برن ارث باباشون رو بگیرن بیان میکنن ، رو اونا در کمال سادگی و صداقت گفتن. :-)

و شاید همین سادگی و صداقتشون باعث شد که نه نیارم

شرایط پسرشون هم جالب بود :

اختلاف سنی یک سال

حقوق میانگین ماهیانه 1،000،000 تومان

کارمند شهرداری (نمیدونم کدوم قسمت)

طبقه دوم منزل پدری

دارای بیمه و سابقه بیمه

اهل دود و دم و مشروبات الکلی نبودن

تحصیلات سیکل

همسر آینده اشون هم باید همشهریشون باشه.

فعلا همین قدر اطلاعات دادن تا شنبه ، یکشنبه هفته آینده خودش بیاد کافی نت جهت بررسی و پسندهای اولیه.

ان شاءالله که خیر هست

جالبتر اینه که کافی نت علاوه بر خدمات اینترنتی ، مکانی فرهنگی برای پروژه فرهنگی هست ، چند نفر برای کار سپردن و کاریابی فی سبیل الله هم انجام میده ، اخیرا هم که مورد می پسندن برای دختر و پسر


این هم خاطره من از یک خواستگاری فان و ساده تو کافی نتم

چون فان بود اینجا منتشرش کردم .

شاید جالب باشه بدونید که دیروز هم دوستم زنگ زده بود برای یک مورد دیگه که روی کامیون کار می کرد. :-)))




امروز مجبور شدم کلی راه رو تا میدان فاطمی برم تا یک پرینتر رو پس بدم!
تک و توک مورد داشتیم که دنبال قطعات کامپیوتر اومدن یا دنبال موارد دست دوم بودن
اما یک روز یکی از مشتری های نسبتا ثابت ، درخواست پرینتر دست دوم با توان مالی 100 هزار تومان کرد !!!
یعنی من در اندرونی نورون ها و سلول های خاکستری مغزم داشتم فکر می کردم که پرینتر دست چندم هم باشه ، 100 تومن نیست ؛ هست؟!؟!؟!
این از اعماق وجود بنده برای اینکه کار اون بنده خدا هم راه بیفته باز هم بهشون گفتم که من پرس و جو میکنم
از قضا در جستجوی ما ، یک مورد پرینتر با قیمت 175000بدون در نظر نگرفتن هزینه سرویسش (اونم تازه بخاطر من که مشتری ثابتشون هستم) موجود بود!!! اونم hp  و لیزری.!!!
برای اینکه نخوام یک جامعه ای رو ببرم زیر سوال نمیگم مشتری ما ، با چه عنوانی بود ؛ اما همین قدر در فرهنگ لغت من تعریف شده که هر کس نبست به عنوان و نقشی که داره ، مسؤل هست ؛ و برخورد این آقا با وجود این که راه و رسم کاسبی رو میدونست ، با عنوانی که داشت همخوان نبود .
خلاصه اینکه همه هماهنگی ها صورت گرفت ، اطلاعات و مشخصات پرینتر داده شد و با توافق سر مبلغ با کلی چونه زدن و رضایت مشتری ، پرینتر به همون مبلغ 175 هزار بدستش رسید. حالا سود ما و هزینه تلفن و کرایه ماشین و اینا هم هیچ
بد حالا طرف بعد از این همه صحبت و استفاده از اعتبار ما ، دبّه هم دربیاره که من الان پول ندارم و بعد از عید میتونم پولش رو بدم ، یک بحث دیگه!!!
یعنی آدم قشنگ روان شاد میشه با این نوع رفتار!!! تا این قائله ختم به خیر بشه ، بنده چند باری مرحوم شدم !!!
اول کار و در برداشتن قدمهایی که هنوز تاتی تاتی هستن ، خدا این ضرر رو از بیخ گوشم رد کرد.
فقط اینکه آدم درست نیست از اعتبار عنوانش و از اعتبار و صداقت دیگران به نفع خودش استفاده کنه


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مسافر پرچین . . . The War Inside ] دانلود بازی کامپیوتر breast cancer key notes فروشگاه قاشق و چنگال بابک چـــــــــــــــــــــــــت بدو بیا ...من و نور کیارش عباس زاده راهنمای جامع ثبت و خرید دامنه و دامین (کام و ir)